تو پله برقی مترو گفتم اگه گفتی الان چی میچسبه؟ گفت نمیدونم چی؟ گفتم بستنی. گف وا خلی تو این هوا؟ گفتم خب بستنی تو سرما میچسبه فقط یادت نره! نیم ساعت بعد بیرون هوا سرد بود، وحشتناک سرد. دستامو گرفت گذاشت تو جیبش. گفتم اگه گفتی چی میچسبه تواین هوا؟ گفت بغل! گفتم آفرییین اشتباه گفتی! بستنی!
نیم ساعت بعد که داشت سر فاکتور اشتباه کله منو میخورد و من ساکت نگاش میکردم یهو دیدم بستنی ب دست اومد و گفت: هاع چشاشو بین حالا برق میزنه مگه بستنی نمیخاستی....
بیست. اسفند. صفردو