کل سال جاده هارو تنها رفتم اومدم... تمرین شروع جدایی و تنهایی و رفتن.. هربار رفتم برگشتم مژه رو هم نذاشتم و تا خودصبح زل زدم به جاده و فکر کردم کجا دلی شکستم که اینجوری شکستم... کاش میدونستم میتونستم حلالیت بگیرم کاش...
+اینجا ساعت پنج ونیم صبح بود که تازه از اتوبوس پیاده شدم برمیگشتم خونه ولی چون برف بود هیچ ماشینی نبود پیاده میرفتم...
- دوازده. دی. صفریک