از نو برایت مینویسمـ ...

ادمیزاده دیگه...
یه روز نمیدونه چی میشه که کل زندگیشو میسپره دست یکی دیگه... تمام قلبشو قلمبه میده بهش... اعتماد محض... بعد همون یه نفر، دقیقا همون خودخودخود اون آدم میرینه زرتی وسط زندگی و غرورش، دیگه هم به هیچ جاش نمیشه با زندگی این بشر چیکار کردم! بعد سالها، شبایی ک چشاش میاد جلو چشمش، وقتایی ک بعد ۵سال برا یه نفر تعریف میکنه بازم حس میکنه یه نفر دستشو گذاشته رو قلبش هی فشار میده و مچالخ‌ش میکنه و فقط اشکه ک از همون قلب شکسته درمیاد....
بی وفا نباشید...
بی وفایی‌ها آدمارو نابود میکنه....

 

- دوازده. دی. صفریک

  • میس تیچر